۱۳۹۱ آذر ۲۵, شنبه

  
VVMIran 
Vereinigung zur Verteidigung der Menschenrechte im Iran e.V.
Postfach 52 42 
30052 Hannover
Tel.: +49 511 44 04 84      0163 261 12 57 
Fax: +49 511 26173 76 
Email: info@bashariyat.de    www.bashariyat.de
سوز دم اين آتش بيدادگر بنياد    ميکنم فرياد، ای فرياد، ای فرياد
 
ماده 3 پيمان نامه جھانی حقوق کودک 
2. كشورھاي عضو متعھد ميشوند حمايت و مراقبتي كه براي رفاه كودك ضروري است را با توجه به حقوق و تكاليف
والدين، سرپرستان قانوني، يا ديگر اشخاصي كه به طور قانوني مسئول كودك ھستند، تضمين نمايند و در اين راستا كليهي
اقدامات قانوني و اجرايي ازم را به عمل خواھند آورد. 
3. كشورھاي عضو اطمينان حاصل خواھند كرد كه مؤسسات، خدمات و دستگاهھاي مسئول مراقبت و حمايت از كودكان،
به ويژه در زمينهھاي ايمني، بھداشت، از حيث تعداد و مناسب بودن كاركنان و نيز نظارت شايسته، با معيارھايي كه توسط
مقامات واجد صاحيت مقرر شده است منطبق باشند. 
بچه ھا سوختند، وزير خنديد 
    
گوشه ای از حوادث  
گاز گرفتگی دانش آموزان و مرگ چھار دانش آموز در خوی،  
اتصال سيم برق در مدرسه ای در مرودشت،  
آتش سوزی در روستای بيجارسر شفت از توابع فومن،  
آتش سوزی در روستای سفيان چھارمحال و بختياری،  
آتش سوزی درمدرسه شھيد رحيمی روستای درود زن فارس،  
آتش سوزی درمدرسه نصرت آباد زاھدان،  
آتش سوزی درخوابگاه دبيرستان دخترانه بيدخت،  
آتش سوزی در خوابگاه دبيرستان دريانوردی چابھار،  
آتش سوزی درمدرسه اتحاد سلماس،  
آتش سوزی در مدرسه دخترانه شين آباد پيرانشھر   
شما قضاوت کنيد: 
تاسيس يک بيمارستان ٢٢٠ تخت خوابی، ١٧ مدرسه و يک نيروگاه ٢۵٠ مگاواتی برق در عراق،  
الحيدريه نجف معادل ۴٠٠ ميليارد تومان،  
ساخت يک نيروگاه سيکل ترکيبی با ظرفيت ۵٠٠ مگاوات در ٔ منطقه ٔ
اھداء يک واحد ١۶٢ مگاواتی به زائران و اھالی استانھای کربا و نجف،  
ساخت گنبد حرمين عسگريين با 23000 خشت طا کاری،  
آماده گی ضريح حرمين عسگريين با 4000. کيلو نقره و 70 کيلو گرم طا،  
تامين ٧٠ درصد نفت سريانکا،  
وام ۶۵ ميليون داری برای برق رسانی به مناطق روستايی سريانکا  
تاسيس شبکۀ تلوزيونی سراسری برای ونروئا،  
کمک٧ ميليون داری برای ساخت فرودگاه در سنت وينست،  
کمک ١٠٠ ميليون داری  برای بازسازی به افغانستان عاوه بر کمکھای قبلی،  
ساخت ۵٠٠ واحد مسکونی در کومور،  
تامين مالی ساخت دو نيروگاه در اکوادور،  
احداث ده ھزار واحد مسکونی در کشور نيکاراگوئه 
 
وام ھای بدون بھره و درازمدت بھمراه کمکھای باعوض:  
330 ميليون دار به پاکستان / يک تا دو ميليارد دار سوريه / عراق يک ميليارد دار / وام يک ميليارد و 950
ميليون داری به سريانکا / کمک 125 ميليون داری برای جاده بازسازی لبنان / وام بدون بھره يک ميليارد
داری به بوليوی/ وام 225 ميليون داری به ونزوئا / کمک به اکوادور 40 ميليون دار / کمر 2 ميليون دار /
کنيا يک و نيم ميليون دار / حماس 521800000 دار / زيمباوه 41600000 دار / نيکاراگوئه 352 ميليون
دار / کامبيا دو ميليون دار/ تانزانيا يک و نيم ميليون دار...... 
کانون دفاع از حقوق بشر در ايران ضمن محکوم نمودن اين جنايات آشکار، اعام ميدارد که ھزينه نمودن
سرمايه ھای ملی کشور ايران در کشورھای ديگر به ھر بھانه ای پذيرفتنی نيست. 
با ماده3 . بند ھای 2 و3  پيمان نامه جھانی حقوق کودک در تضاد، مانع از مالکيت به حق کودکان اين
مرزوبوم از شرايط مناسب آموزشی و نيز برخورداری ازمدارسی مطابق با استانداردھای جھانی است.      
  376
کانون دفاع از حقوق بشر در ايران 
کميته دفاع از حقوق کودکان و نو جوانان  

۱۳۹۱ آذر ۲۲, چهارشنبه


«ایران دومین زندان بزرگ روزنامه‌نگاران در جهان»

«کميته حمايت از روزنامه‌نگاران» در گزارش سالانه خود از ترکيه، ايران و چين به عنوان بزرگترين زندان خبرنگاران و روزنامه‌نگاران در جهان نام برد.

در گزارش سالانه این سازمان مدافع حقوق روزنامه‌نگاران که مقرش در نیویورک است، ايران با داشتن ۴۵ روزنامه نگار زندانی در رده دوم جهانی قرار دارد.

در اين گزارش به مرگ ستار بهشتی وبلاگ نويس جوان ایرانی در زندان اوين، اشاره شده است.

در سال جاری ميلادی ۲۳۲ روزنامه نگار در کشورهای مختلف جهان زندانی شدند.

ترکيه با حبس ۴۹ روزنامه‌نگار، بزرگترين زندان روزنامه‌نگاران در سال ۲۰۱۲ شناخته شده است.

«کميته حمايت از روزنامه‌نگاران» می گويد دولت ترکيه با استفاده از قانون ضد تروريسم گروههايی را که فعاليتشان ممنوع شده با گروههای تروريستی يکسان قلمداد می کند.

محمد علی بيراند،‌ يکی از  روزنامه‌نگاران برجسته ترکيه نيز به خبرگزاری آسوشيتدپرس گفته است دولت آن کشور  بين آزادی بيان و تروريسم تمايزی  قائل نمی شود.

در سال جاری چين هم با ۳۲روزنامه نگار زندانی در رتبه سوم بدترين کشورهای جهان برای روزنامه نگاران معرفی شده است.

۱۹ تن از اين روزنامه‌نگاران از تبت و يا منطقه اويغورستان هستند که بخاطر نوشتن گزارش هايی درباره تنش های قومی زندانی شده اند.

«کميته حمايت از روزنامه‌نگاران» در گزارش سالانه خود تاکيد کرده است که بخش بزرگی از روزنامه نگاران زندانی از خبرنگاران داخلی هستند که از طرف دولت خودشان بازداشت و زندانی شده اند.

به گزارش «کميته حمايت از روزنامه‌نگاران» آمار سال جاری بيانگر بدتر شدن وضعيت روزنامه نگاران در جهان است. سال گذشته تعداد روزنامه نگاران زندانی ۵۳ نفر کمتر از امسال بود.

بر پايه اين گزارش بيش از ۱۳۰ روزنامه‌نگار با اتهاماتی مانند تروريسم، خيانت به کشور و فعاليت های خرابکارانه راهی زندان شده اند.

۱۳۹۱ آذر ۲۰, دوشنبه

سرمای طاقت فرسا در مناطق زلزله زده و کمبود پتو و لباس گرم
جرس: با وجود توزیع هزاران پتو و البسه گرم از سوی جمعیت هلال احمر خراسان جنوبی سرمای شدید هوا در منطقه کوهستانی و زلزله‌زده زهان خواب راحت را از مردم به ویژه کودکان سلب کرده است.
به گزارش فارس سه روز از زلزله زهان می‌گذرد و همچنان بر خدمت‌رسانی‌ها افزوده می‌شود اما افزایش سردی هوا نیاز زلزله‌زدگان را روز به روز بیشتر می‌کند.
عضو شورای اسلامی شاج با اشاره به قول‌های مسئولان و مشکلات مردم دو روستای شاج و حسین‌آباد گفت: زلزله‌زدگان مکانی برای انباشت وسایل خود که از زیرآوار در می‌آورند ندارند که به ناچار خانواده‌هایی که وسیله نقلیه دارند به روستاهای مجاور یا شهر منتقل می‌کنند ولی روستاییانی که خودرو ندارند مجبورند این وسایل را زیر باران و طوفان گوشه‌ای انبار کنند.
رضا دهقانی در زمینه میزان سرمای شدید هوا به ویژه در شب تاکید کرد: البسه گرم توزیع شده ولی به میزان کافی نیست و شب‌های منطقه کوهستانی شاج و حسین‌آباد بسیار سرد و طاقت فرساست.
وی افزود: شب‌ها مردم به ویژه کودکان و زنان با چندین لباس گرم بر تن می‌خوابند

۱۳۹۱ آذر ۱۷, جمعه


مجید دری، دانشجوی دربند: دانشگاه باید زنده و معترض باشد و در برابر مشتی تمامیت خواه سر خم نکند

به مناسبت روز دانشجو






به گزارش کلمه، این دانشجوی دربند با تبریک روز دانشجو به دانشگاه و دانشجویان و با تاکید بر اینکه دانشگاه را همچنان نماد اعتراض و مقابله با استبداد می‌دانم و معتقدم هر حرکتی از دانشگاه آغاز می‌شود و علت خفه کردن شدید دانشگاه هم این است، چرا که دانشجو تن به ذلت نمی‌دهد، می نویسد: دانشگاه باید زنده باشد، پویا باشد، معترض باشد و سر در برابر مشتی تمامیت خواه خم نکند. یادتان باشد بسیاری از هم دانشگاهیان شما ستاره دار شدند، اخراج شدند، محروم از تحصیل‌اند. یادتان باشد دانشگاه رنج کشید و نگذاشت بیرق‌اش سرنگون شود. یادتان باشد خود را از شما می‌دانند، از شمایند هر چند دور از شما. روز دانشجو به تمامی دانشجویان – اعم از در حال تحصیل و محروم از تحصیل و ستاره دار و اخراجی و… – مبارک و فرخنده. دانشجو روزت مبارک.


مجید دری، که ۱۸ تیرماه سال ۸۸ بازداشت شد، مهرماه سال ۸۹، از بند ۳۵۰ زندان اوین به زندان بهبهان در استان خوزستان منتقل شد تا شش سال محکومیت خود را بگذراند. این دانشجوی دربند، در سال ۸۶ و در اعتراض به سوء مدیریت و فضای امنیتی دانشگاه علامه، ابتدا چند ترم از تحصیل تعلیق و سپس به طور کلی از ادامه تحصیل محروم شد.


وی در سال ۸۷ و با همراهی سایر دانشجویان محروم از تحصیل که به دانشجویان ستاره‌دار معروف شده‌اند، «شورای دفاع از حق تحصیل» را تشکیل دادند. در جریان مناظره کاندیداهای ریاست جمهوری و پس از آنکه محمود احمدی‌نژاد، وجود دانشجویان ستاره‌دار را انکار کرد و گفت که چنین دانشجویانی وجود خارجی ندارند، مجید دری نیز به همراه سایر اعضای این شورا در تجمع‌های اعتراض‌آمیزی که به منظور آگاهی افکار عمومی برگزار شد، شرکت کرد تا نشان دهد که این دانشجویان وجود خارجی دارند؛ دانشجویانی که بی‌دلیل از حق تحصیل محروم شده‌اند.


متن کامل این یادداشت به شرح زیر است:


شکوهٔ تاریخ بسیار است از این بیداد‌ها سینه‌ای لبریز دارد ز آتشین فریاد‌ها
رویگردان است از خودکامگان فتنه جو منزجراز حاکمان جور و استبداد‌ها
گاه از بیداد فرعون است بر موسی خجل‌گاه نفرین می‌کند بر سیرت شدّاد‌ها
تا جهان بوده است، این بوده ست کز نامردمان می‌رسد بر صاحبان زور و زر امداد‌ها


در بهبهان، مداحی بوده است به نام «گله دارزاده». نقل است که او را کشته‌اند، چندی بعد از خواندن نوحه‌ای که ابیات فوق بخشی از آن است. خیلی زیبا خوانده، پیشنهاد می‌کنم گوش کنید. «گله دارزاده» که ۵-۴ سالی می‌شود که رفته، مورد احترام بسیاری است و از آنچه که دورادور می‌شنوم و می‌بینم، دوستش دارند؛ شاید چون مرده و دیگر نیست. شاید از آن باب که مردمان دوست دارند قهرمانشان کشته شود و یا از آن رو که حرف دلشان را او جرأت بیان یافته…؛ بگذریم.


شاید تحلیل شرایط و اوضاع در موقعیتی که من هستم درست نباشد؛ محیطی بسته، تا حدودی ایزوله و دور از اجتماع. پس بهتر که به نقد کشیده شود و اشتباهاتش گفته شود تا دست کم در جهل مرکب نمانم و واقعیت را بفهمم. پس یافتن ایراد و اشکال و نقدش با شما (البته اگر خواننده‌ای داشت!).


۱- چندی است صحبت از فیس بوک آنقدر پررنگ و لعاب شده که کمتر کسی ست که از آن چیزی نشنیده باشد. عصر ارتباطات است و اطلاع رسانی و تبادل افکار و اخبار. دوستی می‌گفت اکنون در زمانی هستیم که خبررسانی بر ضدّ خودش عمل می‌کند. چرا؟! آن زمان که فیس بوکی نبود و وبلاگ و انواع شبکه‌های ماهواره‌ای و اینترنتی، چون همه در انتظار خبر بودند اگر شب نامه‌ای به دستشان می‌رسید با ولع از اول تا آخرش را می‌خواندند و اگر می‌توانستند به دیگری هم می‌دادند. اما حالا از بس که حجم اخبار بالاست آن دقت و حرص وجود ندارد و هر یک از ما از کنار خبر و اتفاقی به سادگی می‌گذریم. این است که حالا شده ضد خود. تحلیل او درست و بجا بود – به زعم من – البته کمی اغراق گونه. اما مگر جز این است که هر روز با حجم گسترده‌ای از خبر‌ها روبرو می‌شویم؟! و این امر، سنسورهای ما را تا حدودی از دقت و تمرکز بر موضوعی خاصّ می‌اندازد؟! یا از کنارشان بی‌تفاوت می‌گذریم؟! اگر خبری تیتر شود توجه بیشتری می‌کنیم و خبرهای ریز‌تر را – حتی اگر مهم‌تر باشند – کمتر مورد توجه قرار می‌دهیم؟!


۲- دنیای مجازی آفتی دیگر هم دارد: دورویی. من پشت کامپیو‌تر می‌نشینم. هر چه می‌خواهم می‌گویم و می‌نویسم با نامی غیرواقعی. ترس ردگیری و شناسایی ندارم. پس هر چه از ذهنم می‌گذرد بر زبان می‌آورم بدون آنکه نگران تبعاتش باشم. تند‌ترین موضع‌ها را نسبت به مسائل مختلف می‌گیرم و رادیکال‌ترین اقدامات را پیشنهاد می‌کنم. در صورتی که هیچ کدام از این اقدامات پیشنهادیَم را انجام ندهم، کسی مورد بازخواستم قرار نمی‌دهد که چرا خود گفتی و نکردی، نایستادی، در رفتی!؟ و می‌توانم فردا طلبکارانه بیایم و بقیه را به باد انتقاد بگیرم که شما ترسویید، شما خائن‌اید و هزار و یک انگ و توهین بار دیگران کنم. مرا که کسی نمی‌شناسد، پس بر منِ واقعی‌ام هیچ خدشه‌ای وارد نمی‌شود و منِ مجازی‌ام هر روز بزرگ‌تر و بزرگ‌تر می‌شود مثل حباب. ناپلئون می‌گوید – نقل به مضمون – چیزی را بگو که بتوانی بنویسی، چیزی را بنویس که بتوانی امضاء کنی، و چیزی را امضاء کن که بتوانی عمل کنی. دقیقاً عکس دنیای مجازی. می‌گویی و می‌نویسی بدون اینکه امضاء و یا عمل کنی. فاجعه از اینجا آغاز می‌شود و با حرف‌ها و موضع گیری‌هایم شرایط را رادیکال می‌کنم و بسته، و کسانی که در میدان‌اند را به مخمصه می‌اندازم و مورد هجمه و بالطبع ضرب امنیتی-اطلاعاتی قرار می‌دهم. پس بخشی از نیرو و توان اجتماع خواسته یا ناخواسته به دست من به هدر می‌رود.


۳- حال بیایید حالتی را متصور شویم که منِ باخودم، با منِ واقعی‌ام حرف می‌زنم. آیا بیشتر فکر نمی‌کنم؟ شرایط و اوضاع و احوال را در حرف‌ها و تحلیل‌هایم نمی‌گنجانم؟! موضع گیری‌هایم عاقلانه‌تر نمی‌شود و یا دست کم در حدّ توانم؟! منطقی‌تر به رصد می‌پردازم سپس می‌گوییم و پای حرفم هم می‌ایستم. یک نتیجهٔ بهتری را هم در پی خواهد داشت. می‌دانیم در این دنیای مجازی نیروهای نفوذی زیادند – به نقل از فرمانده جنگ سایبری بیش از هفت هزار نفر نیرو در فضای مجازی فعالند. اندک اندک چهره‌ها شناخته می‌شوند و جای جولان این افراد تنگ و تنگ‌تر. مافیا – با اشاره به بازی مافیا – شناسایی می‌شوند، صد البته خطر هم دارد. شناسایی، دستگیری و… اما مگر قرار نیست پای حرفمان بمانیم و از آن دفاع کنیم؟ باید باور کنیم که هیچ کس برای ما دل نمی‌سوزاند. کشورهای دیگر اول منافع خودشان را مورد نظر قرار می‌دهند، بعد اگر چیزی ماند به ما می‌دهند. پس در ابتدا باید خودمان پای کار شویم. اگر گفتیم و دستگیر هم شدیم باید بدانیم که دست کم ثابت کرده‌ایم اینکه گفته می‌شود در ایران «آزادی بیان» وجود دارد دروغی بیش نیست. به نوعی دست به یک مبارزهٔ مدنی می‌زنیم؛ خواسته‌هایمان را می‌گوییم و هزینه هم می‌دهیم و باید بدانیم که مشروعیت طرف مقابل هم با افزایش تعداد زندانی‌های سیاسی-عقیدتی‌اش به شدّت زیر سؤال می‌رود. مدرک بلا شک‌اش هم تعداد زندانیانی است که به جرم اعلام نظرشان در زندانند. شاید گفته شود چون خودش در زندان است اینطور می‌گوید. نمی‌دانم، شاید درست بگویند. اما می‌دانم که از دورویی و تحمیل هزینه‌ام به شانهٔ دیگران بیزارم. در دفاع از این حرف می‌گویم: یا حرف نمی‌زدم (روش اول) یا اگر حرف زدم جوابش را هم در نظر می‌گرفتم (روش دوم).


۴- راهِ سومی هم هست: «می‌گذاریم شرایط مناسب شود، بعد…». من هنوز نفهمیده‌ام مگر شرایط را غیر از خود ما کس دیگری می‌سازد؟! عوض می‌کند؟! خب اگر شرایط آن طور که شما می‌گویید بشود، چه نیازی به گفتن شماست؟! مگر ما از شرایط موجود گله نداریم؟! چه کسی می‌خواهد بر این شرایط ترک بیندازد؟! کسی غیر از خود ما؟! چه کسی باید در ساختن و پایه ریزی شرایط بهتر سهیم باشد؟! کسی غیر از خود ما؟! همیشه باید منتظر بمانیم تا دیگران بیایند و جان بر کف شرایط را برای حضور ما (!!!) فراهم آورند. چرا آن دیگران خود ما نباشیم؟! چرا نباید باشیم؟! فکر نمی‌کنید زمان قهرمان سازی گذشته؟! به این نتیجه نرسیده‌اید که خود قهرمان باشیم؟! همه با هم؟! آری سخت است، خیلی سخت. اما بهتر نیست تا خود به گود بیاییم و بیازماییم که چند مرده حلاجیم؟ که سهیم باشیم در فردا؟! و سؤالی دیگر. همانطور که ما در بهتر شدن شرایط نقش خواهیم داشت، آیا این وضعیت و شرایط موجود تقصیر ما نبوده؟! یعنی ما باعث به وجود آمدن این شرایط نشده‌ایم؟! دست پخت خودمان بود. با تووزدن، با جاخالی کردن، با بی‌تفاوتی، با اغماض، با تعلل، با تک روی، با رادیکالیسم، با کندروی…. پس حالا بر عهدهٔ چه کسی ست که شرایط را عوض کند؟ کسی غیر خود ما که در به وجود آمدنش نقش داشته‌ایم؟!


حال ما خودمان را با منِ مجازیمان حسابی سرگرم کرده‌ایم – یا شاید سرگرم کرده‌اند – و به خود هم القاء کرده‌ایم که سکوت بهترین فریاد است. شرایط موجود هم که حسابی به نفع طرف مقابل است، می‌شود گفت یک شرایط رویایی. صدا، اعتراض، فریاد، دردسر هم هیچ!! پس دیگر چه دلیلی وجود دارد که بخواهند کوچک‌ترین تغییری ایجاد کنند؟! طی چه حساب و کتابی؟! کلّی هزینه داده‌اند که به اینجا رسیده‌اند، حالا چرا باید فراموش کنند؟! تا حالا شنیده‌اید که حکومتی بدون فشار و اعتراض روشش را عوض کند؟! مگر نه این است که تب سنجِ اعتراض میزان رضایت یا عدم رضایت را اندازه می‌گیرد؟! گاهی حتی خودمان دچار این توهم نمی‌شویم که حتماً رضایت دارند که چیزی نمی‌گویند؟! پس از آن‌ها که شرایط موجود بر وفق مرادشان است چه انتظاری داریم؟ اختلاس سه هزار میلیاردی، زمین خواری آقازاده، تورم افسار گسیخته و…؛ اگر در مقابل هر کدام از این‌ها با یک فشار نسبی از افراد حقوقی و حقیقی با مطالبهٔ مشخص و مارک دار طرف بودند، این طوری می‌توانستند از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنند و دیگری را مقصر جلوه دهند و آخر هم هیچ؟! واقعاً اگر در رابطه با فاجعهٔ کهریزک اعتراض شدید شده بود، آیا امروز شاهد مرگ «ستار بهشتی» بودیم؟! و آیا سکوت امروزمان زمینه‌ای را برای اتفاقات بعدی مهیا نمی‌سازد؟! مرگ ستار بهشتی‌ها؟! آیا زمان آن نرسیده که از تجربه‌های گذشته‌مان اندکی بهره بریم؟! ایراد کار کجاست؟! چرا اینجاییم؟! ما را چه شده؟! مرگ «ستار بهشتی» یک فاجعه بود، فاجعه. بدین وسیله از خانوادهٔ ایشان و جامعهٔ وبلاگ نویسان دردمندانه تسلیت عرض نموده و تنها می‌توانم امیدوارم باشم که با ریش تراشی سر و ته قضیه هم نیاید. این امر پیگیری جدی و مطالبهٔ جمعی را در دفاع از ایشان و شناسایی و محاکمهٔ عادلانهٔ آمر و عاملانش را می‌طلبد تا شروعی باشد برای جلوگیری از تکرار مجددش.
در آخر روز دانشجو را به دانشگاه و دانشجویان عزیز تبریک عرض می‌نمایم. دانشگاه را همچنان نماد اعتراض و مقابله با استبداد می‌دانم و معتقدم هر حرکتی از دانشگاه آغاز می‌شود و علت خفه کردن شدید دانشگاه هم این است، چرا که دانشجو تن به ذلت نمی‌دهد.


پس دانشگاه باید زنده باشد، پویا باشد، معترض باشد و سر در برابر مشتی تمامیت خواه خم نکند. یادتان باشد بسیاری از هم دانشگاهیان شما ستاره دار شدند، اخراج شدند، محروم از تحصیل‌اند. یادتان باشد دانشگاه رنج کشید و نگذاشت بیرق‌اش سرنگون شود. یادتان باشد خود را از شما می‌دانند، از شمایند هر چند دور از شما.


روز دانشجو به تمامی دانشجویان – اعم از در حال تحصیل و محروم از تحصیل و ستاره دار و اخراجی و… – مبارک و فرخنده. دانشجو روزت مبارک.


ای مفتی شهر از تو پرکار تریم با این همه مستی ز تو هشیارتریم
تو خون کسان خوری و ما خون رزان انصاف بده کدام خون خوارتریم
مجید درّی
آذر ۹۱
زندان بهبهان



۱۳۹۱ آذر ۱۶, پنجشنبه

VVMIran



Vereinigung zur Verteidigung der Menschenrechte im Iran e.V.

Postfach 52 42

30052 Hannover

Tel.: +49 511 44 04 84 - 0163 261 12 57

Fax: +49 511 26173 76

Email: info@bashariyat.de www.bashariyat.de


فراخوان


روز جھانی حقوق بشر و جمھوری اسلامی ايران


سخنرانی، داستانخوانی، بحث و گفتگو



سخنرانان و موضوع سخنرانی

:

سحر محمدی

:
بازمانده پنج جانباخته دھه 60

جمھوری اسلامی و سی وسه سال جنايت


سيدحنيف ساجدی

:
کنشگر مدنی و فعال حقوق بشر

اھميت آزادی زن در سکولاريسم

داستانخوانی

: ميترا درويشيان
نويسنده و فعال حقوق بشر

مکان

:
فضای مجازی (پالتاک)

Paltalk


:

Social Issues and Politics

Human Rights

Kanoone Defa az Hoqoq Bashar dar Iran


زمان

:
دوشنبه 10 دسامبر 2012 ساعت 19.00 به وقت اروپای مرکزی

برگزار کننده

:
مھدی داداش زاده

کانون دفاع از حقوق بشر در ايران

کميته دفاع از حقوق اقوام و ملل ايرانی
VVMIran



Vereinigung zur Verteidigung der Menschenrechte im Iran e.V.

Postfach 52 42

30052 Hannover

Tel.: +49 511 44 04 84 - 0163 261 12 57

Fax: +49 511 261 73 76

Email: info@bashariyat.de www.bashariyat.de


فراخوان


به مناسبت

10 دسامبر روز جھانی حقوق بشر

سخنرانی، شعرخوانی، بحث و گفتگو




تقدير از ھمکاران و ھمياران فعال در سال گذشته کانون


سخنرانی

:

آقای جھانگير گلزار

:
محقق، فعال حقوق بشر و عضو ھيئت تحريريه نشريه انقلاب اسلامی در ھجرت

چرا دفاع از انسانھا وظيفه ماست؟

اجرای موزيک زنده

:

خانم مھناز روشن، آقايان مھدی کھن، آرش صفائی


داستانخوانی

:

توسط نويسنده و فعال حقوق بشر، خانم ميترا درويشيان


شعر خوانی

:

خانمھا

: انسيه حنيف نژاد

آقايان

: کامران شريف پور سولکانی، محسن بھرخو، مھدی فراھانی، روزبه کيال قزوينی

زمان

:
شنبه 8 دسامبر 2012 ساعت 15.00 به وقت اروپای مرکزی

مکان


:



Elisenstrasse 10


30451 Hannover

(



Ahlem ايستگاه پنجم از بانھوف بسمت ) Am Küchengarten امکان دسترسی: خط 10 ايستگاه

مسئول جلسه


:
کامران شريف پور سولکانی،

کانون دفاع از
حقوق بشر در ايران

۱۳۹۱ آذر ۱۲, یکشنبه




گردهمایی برای نجات جان نسرین ستوده


زمان : دوشنبه ۳ دسامبر ۲۰۱۲ ساعت ۱۳
مکان : میدان لوکزامبورگ ـ بروکسل


شنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۱ - ۰۱ دسامبر ۲۰۱۲




امسال پارلمان اروپا جایزه ساخاروف را به خاطر مبارزات حقوق بشری و انسان دوستانه خانم نسرین ستوده و آقای جعفر پناهی، به آنان اختصاص داده است.

باید این جایزه در ۱۳ دسامبر طی مراسمی در پارلمان اروپا در استراسبورگ به برندگان داده شود. اما هم اکنون خانم نسرین ستوده در اعتصاب غذا و در وضعیت خیلی خطرناکی به سر می برد و آقای جعفر پناهی ممنوع الخروج است.

بنا به درخواست انجمن های مدافع حقوق بشر ایرانی، پارلمان اروپا در بروکسل با نصب عکس های خانم نسرین ستوده و آقای جعفر پناهی بر سر در این پارلمان موافقت کرده است. این کار در روز دوشنبه، سوم دسامبر، انجام می شود.

برای پشتیبانی از خانم نسرین ستوده و آقای جعفر پناهی و برای سپاسگزاری از نمایندگان پارلمان اروپا، ما انجمن های ایرانی امضا کننده این بیانیه (ساکن بلژیک) به همراه شبکه «همبستگی برای حقوق بشر در ایران» ( شبکه جهانی )، همه ایرانیان اروپا، بویژه ایرانیان ساکن بلژیک را به یک گردهمایی در روز سوم دسامبر، در برابر پارلمان اروپا در بروکسل فرا می خوانیم.

سخنرانان:

ایزابل دوران، معاون پارلمان اروپا ـ بلژیک،
باربارا لوخبیلر، رئیس کمیسیون حقوق بشر پارلمان اروپا ـ آلمان
تاریا کرونبرگ، رئیس هیئت نمایندگی پارلمان اروپا در امور ایران ـ فنلاند،
زکیا خطابی، سناتور، حزب سبز بلژیک ( اکولو) ـ بلژیک
شهلا شفیق، نویسنده و پژوهشگر، فعال جنبش زنان و عضو کمیته مستقل ضد سرکوب شهروندان ایرانی ـ پاریس،
فاطمه رضایی، فعال حقوق زنان، عضو شورای هماهنگی شبکه همبستگی برای حقوق بشر در ایران و از حامیان مادران پارک لاله دورتموند - آلمان،
مسعود اسدالهی، نویسنده، کارگردان، بازیگر تئاتر، سینما و همکار جعفر پناهی ـ آمریکا،
پیر وانری، استاد دانشگاه آزاد بروکسل، خبرنگار کوریه انترناسیونال و از موسسین کمیته پشتیبانی از بهمن احمدی امویی و ژیلا بنی یعقوب ـ بلژیک
بهمن امینی، ناشر، عضو شورای هماهنگی شبکه همبستگی برای حقوق بشر در ایران و عضو شورای هماهنگی کمیته مستقل ضد سرکوب شهروندان ایرانی ـ پاریس،
پرویز مختاری، عضو شورای هماهنگی شبکه همبستگی برای حقوق بشر در ایران و عضو شورای همآهنگی انجمن حقوق بشر هامبورگ ـ آلمان،
حسن نایب هاشم، پزشک و مدافع حقوق بشر، وین ـ اتریش

حمید داداشلو، اتحاد برای ایران ـ بلژیک و نماینده انجمن های برگزارکننده این گردهمایی.

انجمن ها و نهادهای برگزارکننده:

اتحاد برای ایران ـ بلژیک، عضو شبکه همبستگی برای حقوق بشر در ایران
اروپرس، عضو شبکه همبستگی برای حقوق بشر در ایران

امید
پرسپولیس
رازی

۱۳۹۱ آذر ۱۱, شنبه

نامه سرگشاده خانواده دو زندانی سياسی کرد محکوم به اعدام  
نامه سرگشاده خانواده دو زندانی سياسی کرد محکوم به اعدام  خطاب به مجامع بينالمللی وسازمانهای حقوق بشری
علی افشاری به همراه برادرش حبیب الله افشاری از سوی دادگاه انقلاب مهاباد به اتهام محاربه از طریق فعالیت تبلیغی و عضویت در یک حزب مخالف نظام از سوی دادگاه انقلاب اسلامی مهاباد به اعدام محکوم شده استحکم صادره در دی ماه سال گذشته به آنها در زندان ارومیه ابلاغ شده  که مدتی پیش دیوان عالی کشور حکم اعدام این دو برادر را که خواستار تجدید نظر در حکم خویش شده بودند را تائید کرد.
خانواده این دو برادر محکوم به اعدام با توجه به  نامه ای که به دست ستاد مرکزی کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی داده اند ، به سازمانهای حقوق بشری این چنین می نویسند.
نهادهای حقوق بشر، مجامع جهانی، نیروهای مترقی و آزادیخواه ، مردم متمدن و شریف ایران 
همان طور که مطلع هستید از سال گذشته دو عضو خانواده ما به دلیلی ناموجه و گناهی ناکرده از سوی دادگاه انقلاب اسلامی در یک دادگاه چند دقیقه ای ، به اتهام هواداری از حزبی که سالهاست از مبارزه مسلحانه علیه حکومت جمهوری اسلامی دست کشیده و وارد فاز تبلیغاتی و فرهنگی شده ، محکوم به محاربه و اعدام می شوند.
در آخرین تماسی که از وضعیت علی مطلع شدیدم که وی دچار عفونت بیشتر اعضای بدنش شده و گویا قادر به حرکت یک دست خود نیست و در پی اسرار دیگر برادرش در زندان برای انتقال وی به بیمارستان ، مسئولین زندان ملاقات آنها را با ما ممنونع کردند.
لذا ما به عنوان اعضای خانواده و نزدیکان این دو زندانی سیاسی از تمامی مجامع بین المللی و حقوق بشری تقاضا داریم تا ضمن دفاع از حقوق اولیه و ابتدایی آنها ، از مسئولان زندان بخواهد تا بطور فوری با انتقال علی به بیمارستان جهت مداوای وی موافقت کنند و از مقامات قضایی جمهوری اسلامی تقاضا داریم که در دادگاهی عادلانه این دو عضو خانوادمان دادگاهی شوند چرا که تمام مدارک و شواهد دال بر بی گناهی آنها وجود دارد و بدونه هیچ دلیلی به اعدام محکوم شده اند.
 از کلیه نهادهای فوق و مجامع بین امللی خواهان مداخله موثر و فعال و فوری هستیم زیرا جان این دو عضو خانوادمان در خطر جدی میباشد. و مداخه موثر و حمایت تمامی انسانهای آزاده و مجامع بین المللی در مقطع حساس کنونی ازاین دو  زندانی سیاسی محکوم به اعدام ، مانع از وقوع هر فاجعه وتراژدی دیگری میباشد .
خانواده دو زندانی سیاسی کرد محکوم به اعدام ( علی و حبیب افشاری)
جمعه 10 آذر ماه سال 1391