۱۳۹۱ شهریور ۵, یکشنبه

ممانعت از انتقال سعید مدنی به بند عمومی پس از ۸ ماه بازداشت
             

روز گذشته جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی با صدور بیانیه ای به مناسبت برگزاری اجلاس سران جنبش عدم متعهد نسبت به وضعیت دشوار عزیزان دربند خود هشدار دادند. در بخشی از این بیانیه آمده است: “ما جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی نیز که عزیزانمان در حصر و بند و حبس و تبعید ماندند تا جامعه جهانی یادش بماند ادعای نداشتن زندانی سیاسی در ایران توسط مقامات حکومتی، دروغ و یاوه ای بیش نیست، و ما حتی در اعیاد مذهبی و این عید عابدان ازمرخصی و ملاقات حضوری عزیزانمان و شنیدن صدایشان محروم ماندیم…”
شانزدهمین دوره سران جنبش غیرمتعهدها از هفتم تا یازدهم شهریور در تهران برگزار خواهد شد. طی روزهای گذشته با تشدید تدابیر امنیتی چهره پایتخت به فضای پادگانی تغییر یافته است. در همین زمینه سردار احمدرضا رادان جانشین فرمانده ناجا از اتخاذ چهارلایه امنیتی و نظامی برای پایتخت در زمان برگزاری اجلاس شانزدهم سران جنبش غیرمتعهدها در تهران خبر داده است.
همزمان با این تدابیر شدید امنیتی، خانواده های زندانیان سیاسی نیز مورد فشار و تهدید قرار گرفته اند. طی روزهای گذشته برخی از خانواده های زندانیان سیاسی از سوی بازجوها و ماموران امنیتی تحت فشار قرار گرفته اند تا از هرگونه مصاحبه و اطلاع رسانی از وضعیت زندانیان خود خودداری کنند. و در صورت هر نوع صحبتی با رسانه ها در خصوص وضعیت زندانیان، دیگر اعضای خانواده و خود آنها نیز به جرم تشویش اذهان عمومی بازداشت خواهند شد. همچنین در تماس های افراد ناشناس با چند تن از فرزندان خانواده زندانیان سیاسی آنها مورد تهدید و فحاشی قرار گرفته اند.
رقیه برادران، مادر سعید مدنی که بیش از هشت ماه است در بند ۲۰۹ بسر می برد به سایت ملی – مذهبی می گوید: “نزدیک هشت ماه است که از بازداشت سعید می گذرد و در این مدت تنها یکروز او را به بند عمومی آوردند اما نمی دانم چرا دوباره او را به بند امنیتی ۲۰۹ بازگردانند. اگر باز به بند عمومی منتقلش کنند خیال ما راحت تر می شود بالاخره بند امنیتی شرایط خوبی ندارد و ما نگران هستیم. علت این همه فشار را نمی دانم؟ هیچ چیزی هم در پرونده سعید وجود ندارد که بخواهند او را در زندان نگه دارند. شما نمی دانید چه روزگاری دارم فقط می خواهم بدانم چرا؟ به چه گناهی باید این همه سختی بکشیم؟ دفعه قبل هم همینطور شده بود و یکسال در زندان بود و همین شرایط را داشتیم اصلا نمی گویند چرا؟”
سعید مدنی از اعضای شورای فعالان ملی – مذهبی است که از هفدهم دی ماه سال گذشته در بند ۲۰۹ بسر می برد. او در طی این مدت تحت فشارهای شدید بازجویی بوده است و تنها یکبار او را به بند عمومی منتقل کردند اما پس از یکروز بنا بدلایلی نامعلوم او را به بند امنیتی ۲۰۹ بازگردانند.
در آستانه عیدفطر در حالیکه خانواده های زندانیان سیاسی بنا بر وعده دادستانی مبنی بر آزادی تعداد زیادی از زندانیان چشم انتظار آزادی عزیزان خود بودند، اما تنها تعداد اندکی از زندانیان آزاد شدند.
خانواده های زندانیان سیاسی در بیانیه خود با گلایه از این وعده های دروغین آورده اند: “در آستانه عید فطر براساس آنچه دادستان تهران عفو رهبری خوانده بود؛ ۴۰ فعال مدنی، ۷ محکوم به جاسوسی، ۵ زندانی توهین به مقدسات دینی، ۶ روزنامه نگار و ۵ تن از اعضای سازمان مجاهدین خلق مورد عفو قرار گرفته وآزاد شدند، و در کنار اینها ۹زندانی بند ۳۵۰زندان اوین نیز مشمول تخفیف مجازات قرار گرفتند.این بخشی از گزارش واقعی از خبر خوشی بود که از مدت ها قبل جامعه تهی از نشاط ما انتظارش را می کشید تا شاید با روشنی و گرمای آن فعالیت های سیاسی- اجتماعی – فرهنگی راکد مانده در جامعه بیمارمان جانی دوباره بگیرد.”
در ادامه این بیانیه آمده است: “اما طبق گزارش های مورد وثوق در این میان ۲۱ تن از کسانی که آزاد شدند تقریبا تمام دوران محکومیت خود را جز چند ماه و یا حتی چند هفته ی پایانی گذرانده بودند، یعنی لااقل بخشی از این آزادی ها اگر هم تحت عنوان عفو اتفاق نمی افتاد، حداکثر تا پایان سال به صورت طبیعی انجام می گرفت. بررسی های صورت گرفته در خصوص زندانیان سیاسی باقی مانده در زندان هم نشان می دهد که تنها در بند ۳۵۰ اوین حدود ۲۰ فعال حزبی و ستادی، ۸ روزنامه نگار و فعال رسانه ای، ۱۵ فعال کارگری و دانشجویی،۷ فعال حقوق بشر، ۱۰ فعال فرهنگی و اجتماعی، ۱۷ محکوم به ارتباط و هواداری سازمان مجاهدین خلق و ۱۰ شهروند معترض نگهداری می شوند که برخی از آنان دراین سه سال حتی یک بار نیز به مرخصی نیامده اند و یا با وجود مشکلات نگران کننده جسمی، روند درمان برایشان متوقف شده و یا با سختی های زیاد در حال اجراست.”
مادر سعید مدنی با گلایه از اینکه این ظلم و ستم بر او روا نیست، خاطرنشان می کند: “شبانه روز ندارم حتی حوصله ندارم خانه بچه هایم بروم . فقط چشم به در دوخته ام و منتظر خبری از سعید هستم. بیست و پنج سالم بود که همسرم تصادف کرد و از دنیا رفت و من سعید و چهار دخترم را به سختی بزرگ کردم و با قالی بافی زندگی را چرخاندم تا فرزندانم به مدارج عالی علمی برسند و برای مردم و مملکت خدمت کنند. انتظار نداشتم سعید را بعد از آن همه سختی ها پشت میله های زندان ببینم؟ آن هم کسی که تمام زندگیش را صرف تحقیقات و کارهای علمی کرده است؟ تنها فکر و دغدغه اش کمک به دیگران بود اصلا دربند مال دنیا نبود. خدا را خوش می آید چنین کسی را بی گناه در زندان نگهش دارند. حالا اگر حرفی هم زده باشد، حرف بدی که نبوده و انتقاد دلسوزانه کرده است. من هیچ چیزی از آقایان نمی خواهم فقط می گویم فرزند من را آزاد کنند تا به سر خانه و زندگیش برگردد و من خیالم راحت شود. من که جز سعید کسی را ندارم دخترهایم هم که سرخانه و زندگیشان هستند و الان که بیمار هستم دلم می خواهد سعید تنها پسرم را ببینم …”
شایان ذکر است، سعید مدنی جامعه شناس و پژوهشگر مسائل اجتماعی است که در گروه مسائل و آسیب های اجتماعی انجمن جامعه شناسی ایران مشغول به فعالیت علمی بوده است. وی سردبیری فصلنامه علمی پژوهشی رفاه اجتماعی را برعهده داشته و از اعضای هیات علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی ایران بوده است که در سال ۱۳۸۹ پس از فشار نهادهای امنیتی این هر دو امکان از وی گرفته شده است. دکتر مدنی همچنین از یاران و همراهان نزدیک مهندس عزت الله سحابی است و عضویت در هیئت تحریریه نشریه ایران فردا، و سردبیر فصلنامه علمی پژوهشی رفاه اجتماعی را در کارنامه فعالیت های ارزشمند خود دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر