۱۳۹۱ مرداد ۲۰, جمعه

شهلا اعزازی در گفتگو با جرس: طرح تفکیک جنسیتی پایه و اساس قانونی ندارد
شهلا اعزازی در گفتگو با جرس: طرح تفکیک جنسیتی پایه و اساس قانونی ندارد

طرح تفکیک جنسیتی در حالی صورت می گیرد که موجی از انتقادات گسترده کارشناسان و دانشگاهیان را به دنبال داشته است.
دکتر شهلا اعزازی، عضو هئیت علمی دانشگاه علامه طباطبایی و عضو انجمن جامعه شناسی ایران در گفتگو با "جرس" می گوید: به اعتقاد من تفکیک جنسیتی کردن رشته ها هم به ضرر دختران و هم به ضرر پسران است. زمانیکه گروهی از جامعه دچار تبعیض می شوند به یقین کل جامعه دچار مشکل خواهد شد. اینگونه ممنوعیت ها که بر اساس آن تعداد زیادی از دانشگاهها از پذیرش دانشجو دختر خودداری کرده اند، اساسا پایه و اساس قانونی ندارد."
این استاد دانشگاه تصریح می کند: "اینگونه طرحها در ادامه همان طرحهایی است که زمانیکه درصد ورودی دختران به دانشگاهها به بیش از شصت درصد رسید، خواستند تبعیض مثبت برای پسران ایجاد کنند و پسران را با پنجاه درصد وارد دانشگاه کنند که در برخی از رشته ها اعمال شد. حقیقت آنست که درصد دختران در دانشکده ها بخصوص دانشکده های فنی افزایش یافته و شانس جذب شدن در بازار کار و کسب درآمد بالا برای آنان افزایش یافته است. اما با این طرح ها بدون هیچ دلیل و قانونی درصدی از جامعه را از آنچه حق شان است منع خواهند شد و چنین ممنوعیتی علاوه بر محروم کردن افراد از حق طبیعی، سبب می گردد افرادی از دسترسی به پرستیژ اجتماعی، شغل اجتماعی و درآمد بالا منع گردند. این طرحها تنها به این معنا است که زنان و دختران گروه پایین نگه داشته شده در جامعه باشند و حق و حقوقی که در جامعه دارند از گروههای دیگر کمتر باشد. تنها وظیفه ای که دارند نه این است که از لحاظ پیشرفت های فکری و علمی برای خودشان کار کنند، بلکه برای این است که ازدواج کنند و همسر و مادر باشند که البته این هم به نوبه خود مهم و خوب است، اما دختران امیال و آرزوهایی دارند که باید مورد توجه قرار گیرد."
دکتر اعزازی در ادامه به پیامدهای ناشی از سهمیه بندی جنسیتی اشاره و عنوان می کند: "در حالیکه از طریق کنکور باهوشترین و بهترین ها انتخاب می شوند، تنها به این علت که تعداد دختران بیشتر است سهمیه ای برای پسران در نظر گرفته می شود. یادمان نرود که تا ده سال پیش تعداد پسران در دانشگاه بیشتر بود و در آن زمان هرگز این تصمیم اتخاذ نشد که نابرابری جنسیتی را از بین ببرند و سهمیه ای به دختران تعلق دهند. زیرا استدلال این بود که معیار ورود بهترین ها و باهوشترین ها (صرف نظر از جنسیت آنها) به دانشگاه است. اصولا اینگونه سهمیه بندی هایی که بر اساس عواملی غیر از هوشیاری، دانایی و توانایی باشد به دانشگاه آسیب می رساند."
این محقق و پژوهشگر دانشگاه خاطرنشان می کند: "دانشگاه را نمی شود بدون آموزش و پرورش در نظر گرفت. افرادی که وارد دانشگاه می شود نخست در مدرسه یکسری محفوظاتی را فرا گرفته اند. محفوظاتی که برای ورود به دانشگاه و تقریبا برای تمام رشته ها ضروری است از جمله قوه ابتکار، قوه خلاقیت، قابلیت تحلیل و... ضمن اینکه بدنبال نوآوری، طرح سوال و یافتن پاسخ سوالات نیز بروند. تا زمانیکه در آموزش و پرورش ما چنین سیستمی وجود نداشته باشد و حتی به جرات می توانم بگوییم در سیستمی که الان وجود دارد عکس این قضیه است. یعنی بیشتر بر روی حفظیات و عدم درک روابط میان کلیه دروسی که ابتدا در مدرسه و بعد در دانشگاه می خوانند وجود دارد. بدین ترتیب نباید انتظار داشته باشیم دانشجویی که وارد دانشگاه می شود از سطح علمی و دانایی بالایی برخوردار باشد."
همچنین طی سالهای اخیر موجی از بازنشستگی اجباری اساتید، اخراج اساتید علوم انسانی در رشته های مختلف حقوق، جامعه شناسی، فلسفه،اقتصاد، ارتباطات و… شروع شده است و همچنان ادامه دارد. متاسفانه با این اقدامات غیرخردمندانه و کینه توزانه اساتید مجرب و ممتاز از حضور در دانشگاهها محروم شدند و هم اکنون با حذفشان بار علمی دانشگاه ها یک سیر نزولی را طی می کند.
استاد دانشگاه علامه طباطبایی که بیشترین رقم بازنشستگی اجباری اساتید را داشته است، می افزاید: "متاسفانه در بعضی دانشگاهها با کاهش بنیان های علمی رو به رو هستیم، بخصوص اینکه طی سالهای گذشته با بازنشستگی های اساتید مشکلات زیادی را در دانشگاه داشتیم. اساتیدی که تجربه زیادی داشتند و می توانستند دانش و علم خود را به دانشجویان منتقل کنند اما متاسفانه بنا به دلایلی کنار گذاشته شدند."
دکتر اعزازی سپس به نقایص نظام کنکور اشاره کرده و یادآور می شود: "در مورد خود کنکور به علت اینکه تعداد داوطلبان زیاد است باید یک سیستمی بگذارند که بتوانند انتخاب کنند. اما از جمله ضعف های کنکور این است که سوالاتی که در آن مطرح می شود با رشته هایی که داوطلبان می خواهند به دانشگاه وارد شوند، بی ربط است. در حقیقت سوالات چهارجوابی قادر نیستند سطح تحلیل و ابتکار را بسنجند. بنابراین داوطلبانی که با این شرایط وارد دانشگاه می شوند در کنار افزایش تعداد متقاضیان ورود به دانشگاه، سبب می گردد مجموعه کلاس، درک و توان بالای علمی نداشته باشند و این سطح دانشگاه را پایین می کشد. اگرچه آنطور که شنیده می شود احتمالا طی یکی و دو سال آینده نظام کنکور از بین خواهد رفت و معیارهای دیگری به جای آن در نظر گرفته خواهد شد. در کنار اینها باید به مسئله دلزدگی دانشجویان از مطالعه و خواندن اشاره کرد. افرادی که وارد دانشگاه می شوند دیگر توان درس خواندن و دنبال علم رفتن برای آنها نمانده است زیرا برای عبور از کنکور که تقریبا از سال اول دبیرستان شروع می شود و ساعتها و ساعتها مشغول درس خواندن هستند و پس از ورود به دانشگاه دیگر رغبتی به مطالعه ندارند."
وی در پایان می گوید: "متاسفانه ذهنیتی الان در جامعه وجود دارد که دانشگاه ادامه دبیرستان است و همه سعی دارند وارد دانشگاه شوند، بدون اینکه رشته ای که انتخاب می کنند رشته مورد علاقه اشان باشد. واقعیت این است که ما فارغ التحصیلان دانشگاهی فراوانی داریم که متاسفانه گاها شاهد هستیم بسیاری از این فارغ التحصیلان به عنوان مثال برخی از فارغ التحصیلان در رشته زبان انگلیسی یا فرانسه در بسیاری موارد جملات ابتدایی آن زبان را نمی توانند، بیان کنند. اگرچه یکی از کارکردهای پنهان دانشگاهها این است که جوانان را برای مدتی از بازار کار دور نگه داشت اما متاسفانه به دلیل پایین بودن سطح کیفی دانشگاهها دانشجویان زمانی که فارغ التحصیل می شوند، قابلیت یک کار مشخص را ندارند به علت اینکه چیزی یاد نگرفته اند. البته این مساله دوجانبه است بعضی اوقات دانشجو نمی خواهد یاد بگیرد و در برخی مواقع دانشگاه نمی خواهد به آنها آموزش دهد. در هر حال ما نیازمند به یک سری تغییرات اساسی در کل سیستم هستیم و تغییرات باید ابتدا از آموزش و پرورش شروع شود."

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر